بازار سرمایه در تمام دنیا یک ظرفیت بسیار خوب برای تجمیع سرمایههای خرد و استفاده از آن برای تأمین مالی بخش تولید است، اما در کشور ما بعد از ریزشی که سال ۱۳۹۹ در بازار سرمایه رخ داد، اعتماد و به عبارتی سرمایه اجتماعی این بازار افول کرد و در سالهای اخیر نیز علیرغم اقدامات مقطعی که صورت گرفت، این سرمایه احیاء نشد. دولت چهاردهم باید احیاء و تقویت بازار سرمایه را به عنوان یک راهبرد جدی و اساسی در دستور کار داشته باشد تا روند صعودی بازار سرمایه ادامهدار شود.
احیای یک سرمایه
اولین کاری که دولت چهاردهم برای بازار سرمایه باید انجام دهد احیاء یک سرمایه اجتماعی مهم و جلب اعتماد دوباره فعالان بازار سرمایه باشد. در گام بعدی لازم است دولت از هرگونه قیمتگذاری دستوری و دخالت در بازار سرمایه خودداری کند، زیرا بازار سرمایه نقش خودتنظیمی دارد و باید متناسب با عوامل اقتصادی کلان تغییر کند. عدم دخل و تصرف دولت در بازار سرمایه نه تنها موجب رقابتی شدن بازار خواهد شد، بلکه شفافیت را نیز به بازار برمیگرداند. احساس عملیاتی شدن مجموع این دو راهکار توسط سرمایهگذاران به شدت موجب بازگشت اعتماد و امید برای حضور در بورس خواهد شد.
دامنه نوسان
محدود شدن دامنه نوسان بازار سرمایه در سالهای اخیر نیز از دیگر چالشهای پیشروی این بازار است که باید رفع شود. پدیده «صفنشینی» و کاهش نقدشوندگی از پیامدهای محدود شدن دامنه نوسان است که دولت چهاردهم باید در این خصوص تدابیری بیاندیشد. یکی دیگر از پیشنهادات حیاتی و قابل توجه به دولت چهاردهم که بسیار توسط کارشناسان و فعالان اقتصادی بیان میشود و میتواند نقش موثر برای بهبود وضعیت بازار سرمایه ایفا کند، واگذاری سهام خصولتی و دولتی به بخش خصوصی واقعی است.
دولت چهاردهم باید کارکرد واقعی بازار سرمایه که کمک به تامین مالی پروژهها و شرکتهاست را نیز احیاء کند. لازم است فضا برای ورود تعداد بیشتری از شرکتها به بازار و عرضه اولیههای متعدد فراهم شود تا هم شاهد افزایش عمق بازار باشیم، هم به تقویت بنیه اقتصادی بخش تولید کمک شود و هم مردم انگیزه بیشتری برای ورود به بازار سرمایه داشته باشند. لزوم مدیریت سایر بازارهای موازی بورس و ایجاد تعادل بین این بازارها چه در حوزه پول و چه کالا نیز خیلی مهم است. برای نمونه افزایش سود سپردههای بانکی از تصمیمات اشتباهی بود که سرمایههای مردم را از بازار سرمایه به سمت بانکها سوق داد و این رویه باید مورد اصلاح و بازنگری جدی قرار بگیرد.
یک راهکار مهم دیگر: تشکیل صندوقهای اثرگذار
با بررسی بورس تهران میتوان به این نتیجه رسید که بورس تهران از کمبود تنوع در صندوقهای کالایی رنج میبرد. در واقع عمده سرمایهگذاران راه زیادی برای پوشش ریسک خود در مقابل نوسانات انواع صندوقهای کالایی ندارند؛ در حالی که بورسهای جهان ETFهای کالایی مختلفی دارند، بورس ایران به دلیل کمبود انواع گواهی سپرده، صندوقهای کالایی محدودی دارد. بهعنوان مثال، مس با توجه به آینده روشنی که دارد، میتواند بهعنوان یک ETF مناسب به بازارسرمایه کشور معرفی شود تا عموم افراد بتوانند روی این فلز گرانبها سرمایهگذاری کنند. تصور کنید صندوقهای کالایی باشند که در آن بتوان انواع گواهی سپرده کالایی اعم از مس، نقره، طلا، زعفران و... را خرید. این ابزار احتمالاً در شرایط تورمی میتواند ابزار خوبی برای پوشش ریسک باشد.
همچنین سازمان بورس علاوه بر صندوقهای سرمایهگذاری مرتبط با سهم، میتواند انواع صندوقهای زمین و ساختمان و صندوقهای املاک و مستغلات را تشکیل دهد و از این طریق پیشران تامین مالی در بخش مسکن کشور نیز باشد.به نظر میرسد بازار سرمایه کشور همچنان در بخش مسکن تحرکات زیادی نداشته است و میتواند در این راه گامهای مهمی بردارد. همچنین عمده مشکلات پیشروی این صندوقها مرتبط با قوانین است که با مطالعه نمونههای جهانی میتوان تا حدودی این چالشها را حل کرد.
موضوعات مهم به جای حاشیه
و در پایان باید گفت امید است اهمیت موضوعات اصلی ارتباط بازار سرمایه با دولت که سالهاست گفته میشود، اما توجه جدی را به دنبال ندارد، در رویکردهای ابتدایی دولت نمایان شود. قیمت گذاری دستوری، نرخ خوراک، توجه به بازار سرمایه در بودجه، عدم دست اندازی به منابع شرکتها و گشایش تسهیلات مالیاتی برای شرکتهای حاضر در بازار سرمایه از جمله موضوعاتی هستند که طی سالهای گذشته بارها و بارها درباره آنها صحبت شده، اما دولتمردان کمی به آنها بیتوجه بودهاند و با موافقتهای بیهوده از آنها استقبال کردهاند و تمامیت مسئله همچنان محدود و حل نشده باقی مانده است.
ارسال نظرات